سادات شهر شوشتر

  • PDF

۱- سادات کلانتر
۲- سادات مرعشی
۳- سادات جزایری
۴- سادات قاضی

سادات كلانتر

سادات کلانتر منتسب به شاخه ای از ساداتند که سادات گوشه نام دارند و از اولاد امام الهمام موسی الکاظم علیه السلام هستند و جد اعلای آنان به نام سید کمال الدین ولی که نسب او با هفده واسطه به موسی کاظم می رسد در کوهستانهای شمال دزفول در گوشه دره نور آباد نزدیک شه و دنیکل که نزدیک لیوس است مدفون می باشد.

در دوره صفویه و قاجاریه، کلانتر کسی بوده که نظم و نسق شهر بدست او بوده و کدخدایان محله را تعیین و اداره میکرده این کار با مشورت و موافقت مردم هر محل و افراد هر صنف انجام میپذیرفته است. رسیدگی به اختلافات کسبه و اصناف و شکایات رعایا و زارعین و رفع ظلم اقویا از ضعیفان و اصلاح حال رعیت از جمله وظایف کلانتر بوده اند.

معروفترین کلانتر شوشتر سید باقر خان کلانتر بوده که در بحبوحه جنگ جهانی اول و اشغال خوزستان بدست قوای انگلیسی به مخالفت با آنها برخاسته (۱۳۳۵ هجری قمری) و با قشون انگلیس و عمال آنها مبارزاتی خونین را رقم می زند. پس از اشغال ایران توسط قوای انگلیس و ضعف حکومت مرکزی در اداره امور شهرها نیروهای انگلیس شهرهای ایران را یکی پس از دیگری به اشغال خود در آوردند و عمال خود را بکار گماشتند. در شوشتر سید باقر خان کلانتر با توجه به نفوذ و قدرتی که دارد اشغال شهر را بدست قوای بیگانه بر نمی تابد و علم شورش و مبارزه را علیه قوای انگلیس و دست نشاندگانشان بر می افرازد و سپس یکی از مقامات اداری شوشتر را که توسط انگلیسی ها منصوب شده بود دستگیر و زندانی و سر انجام اعدام می کند پس از آن قوای انگلیس با همکاری سواران شیخ خزعل به شوشتر حمله کرده و چند محله را غارت می کنند سید باقر خان کلانتر به همراه بستگان و همشهریان متعصب نبرد خونین و دلاورانه ای می کنند اما سرانجام به دلیل فشاری که به مردم شهر وارد شده بود پس از چند روز مقاومت سید باقر خان خود را ناچار به تسلیم می بیند. قوای انگلیس او را به همراه تعدادی از بستگان به هند تبعید می کنند. پس از دستگیری سید باقر خان کلانتر به توصیه عمال انگلیس، کنسول انگلیس دستور غارت و ضبط اموال سادات کلانتر را صادر کرده و از جمله فرمان تیر باران شانزده تن از سادات کلانتر را در قلعه سلاسل می دهد و خانه سید باقر خان که در آن زمان جزئ عمارات مجلل شهر بوده جایگاه کنسول گری انگلیس می گردد. در این میان برادر دیگر سید باقر خان کلانتر که سید عزیزالله خان نام داشته و جزه روحانیون بوده با لباس مبدل عشایری و تحمل مشقات بسیار خود را به تهران رسانید و به داد خواهی پرداخت. اگرچه در محیط آنروز تهران گوش کسی به چنین حرفهایی بدهکار نبود ولی سر انجام سید عزیزالله خان موفق شد که دولت وقت را وادار سازد با حکومت انگلیس مزاکره کرده و موافقت آنان را با رهایی سید باقر خان و بستگانش و استرداد اموال آنها جلب نماید. به این ترتیب سید باقر خان کلانتر پس از تحمل چهار سال تبعید به ایران برگشت اما بازگشت او به شوشتر سه سال بعد بود و او در این مدت در تهران ماند در همان هنگام شیخ خزعل در خوزستان با سید باقر خان بنای ناسازگاری گذاشته و به انحائ مختلف در صدد آزار و اذیت بر میاید. سید باقر خان به ناچار به رئیس الوزرای وقت مستوفی الممالک شکایت می برد. مستوفی الممالک به سید باقر خان توصیه می کند که با شیخ خزعل از در سازش در آید. اما در همین حال وقایع سیر دیگری می پیماید و سردار سپه که پس از استعفای مستوفی الممالک دولت را قبضه نموده بود شیخ خزعل را از میان بر می دارد و در نهایت فرصتی برای سازش سید باقر خان کلانتر و شیخ خزعل باقی نمی ماند و سید باقر خان پس از این واقعه به آسودگی در شهر میزست و حتی در سالهای پایانی عمر رئیس انجمن شهر می گردد. مرحوم سید باقرخان کلانتر سخت پایبند سنن ملی و مذهبی بود. یک بار در مسافرتی به عتبات با اصرار به رعایت یک سنت مذهبی شیعه نزدیک بود کار را به جاهای باریک بکشاند. عکسی که در حدود سال ۱۳۰۹ هجری خورشیدی از او بجا مانده او را با لباس بلند ایرانی و کلاه ماهوت بدون لبه نشان می دهد در حالیکه در آن هنگام استفاده از کلاه پهلوی لبه دار اجباری و پوشیدن لباس های سنتی ممنوع بوده است سید باقر خان کلانتر در سال ۱۳۵۳ هجری قمری در شوشتر در گذشت و جنازه اش را به نجف اشرف حمل نموده و در آنجا مدفون نمودند.